خوبِ من ـ شاید هزارمین بار است که در حرفهای شبانهء مان این تکرارهای تلخ را برایم دوره می کنی و همچون هزاران شب گذشته بغض صورت شکسته ات را سرخ میکند ... و من سکوت سختم را با هزاران کلنجار می شکنم و ...
که را دلداری میدهم ؟؟ تو .. یا خودم؟!
خودت خوب میدانی دیگر برای باور این حرفها خیلی دیر شده ... اما باز هم آرام میشوی ... شکر میکنی و سکوت ...
این همه صبر و گذشت؟! تو همیشه مرا متعجب میکنی ... کاش کمی شبیهَت بودم .
امشب هم گذشت ...
آرام باش ...
من و تو با همیم
و خدا با ماست ...
برای تحمل این لحظه ها همین کافیست ...
.....................

.....
نه!
نمی خواهم تمامش کنم ... نمیخواهم حرفهایم را اینجا تمام کنم ... میخواهم چیزی غیر از اینها بگویم ... چیزهایی که هردومان را حسابی بخنداند ...
آخ ... شیرینی هایی که همین عصر درست کردیم ...! خنده دار بودند نه؟ کاش فقط به جای آنهمه رنگ و بو کمی شیرین بودند ... فقط کمی ...
بخند ... بخند ... بالاخره همه چیز شیرین میشود ... میدانم ...
اول !!
شیرینی وقتی دهن تلخه به چه درد می خوره؟؟؟
سلام نغمه جان...
چی بگم؟؟؟
سلام نغمه جون
تو آف مطلبت رو میخونم
الان اکانت ندارم
شاد باشی
اگر براستی همراه هم اید
درود!
سلام نوشته های جالبی داری موفق باشی به من هم سر بزنید خوشحال می شم راستی فکر می کنی بتوانی به من هم لینک بدهی؟
salam
khobin?
in webloge jadidame maloom nist sare ghablim che balaii oomade :(
movafagh bashi aziz
سلام.
از اینکه لطف کردی به وب من سرزدی ممنونم.
در مورد ترس ناخودآگاه هم بنظر من یک انتخاب ناخودآگاه هست. یعنی بطور اتوماتیک وار و خودکاراین انتخاب صورت میگیره. البته من اینجوری فکر میکنم شاید اشتباه کرده باشم.
بنده به این نتیجه رسیدم که مشکوک میزنی نغمه خانم ! من تا ته و توه قضیه رو در نیارم ول کن نیستم !!! وایسا حاج خانم از قم برگرده !!! بهت میگم !! ...
سلام نغمه جان
خیلی دوست داشتم یه چیزی بگم ولی چیزی به ذهنم نمیرسه شرمنده
سلام
راستش فکر کردم منو فراموش کردین اما دوباره که دیدمتون خیلی خوشحال شدم...
سلام. دیدار را بخاطر دارم تا آخر دور .... پایدار باشی.
شیرینی! تلخی !
شاید باید گاهی تلخ باشه تا مزه شیرینی یادمون بمونه
خیلی قشنگ بود نغمه خیلی.....
نغمه مهربون سلام ..
تمامی لحظه های زندگی ات شیرین باد.
ارادتمند
بی غل و غش و ساده.اینجوری همه چی قشنگه.
حیف که شبیهش نیستی!!
کاش یه کم فقط یه کم شبیه بودی!!
شاید اینهمه شیرینی زیاده !!!! مگه چیزای تلخ رو دوست نداشتی؟!!!
کلامت شیرین بود ،کامت شیرین باد...
دوباره شهرمان را میسازیم با تمام خاطرات تلخ و شیرینش...
نمیدونم چرا تو این روزها هیچ چیز به نظر من قشنگ یا شیرین نمیاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نغمه مهربون سلام ..
و اشک بر دیدگان روان است برای خنده های خاموش شدهء مهربانان بم .
و این نه فقط قهر طبیعت بود بلکه بی تفاوتی مسئولین هم بود ..
بی تفاوتی به همهء قلبهای مهربان این دیار و بی تفاوتی به مظلومیت بم ..
تسلیت .
ارادتمند
salam
khobi?
chera hanooz naupdati
update kon ma montazerim
salam ziba bood
بعضی وقتها شیرینی زیادی دل آدمو می زنه!امیدوارم شیرینی زندگیت همیشه میزون باشه!
سعی کن کمتر با خودت حرف بزنی
نگرانت شدم
آری سرانجام همه چیز شیرین میشود ودعا کنیم این شیرینی هر چه زودتر به شهر بم برگردد...
میگم ماست خالی هم دارین ؟:دی