گوشه ای می نشینم کنار علف
نگاه میکنم به سیب
می افتد در آب
و من خیسِ این سادگی میشوم.میدانی ... میخواهم ساده باشم ... ساده ببینم ... ساده بگویم و به سادگی لذت ببرم ...
ساده ... ســـــــــــادهء ساده ...
میدانی ... دوست دارم توهم وقتی این ها را میخوانی, به سادگی ام بخندی ...
سلام نغمه جان
میدونم سادهای میدونم ساده میخندی میدونم ساده لذت میبری و ساده زندگی میکنی
منم سعی میکنم مثل تو ساده باشم
ساده زیباتر است ...
...ساده مردن چه؟
سلام نغمه.
خوشگل مینویسی.
من یاسم.خوشبختم
سلام نغمه عزیز..
این سادگی
پر از پاکیه
مثل خودت
که پر از پاکی و طراوتی
..
سیبِ شو!
نغمه خانوم..اختیار دارین...ساده؟شما وبلاگتون عالی و در حد کماله.نوشته هاتون هم.تنها نقطه ضعفش لینک این پوریاست!
سلام
ساده بودن خوبه اما خیلیش نه !!
سلام !
اهای نغمه ! مشکوک میزنی !! جریان از چه قرار بید ؟!
ساده باش همیشه /
اما سادگی مکن هرگز /
که گرفتار بلا میشوی ای دوست /
پایدار باشی
دارم میخندم!
نغمهء مهربون سلام !
اما من نخواهم خندید
بلکه به ساده گی ات احترام خواهم گذاشت.
که ساده گی اوج مهربانی و پاکی است.
ارادتمند
سلام
گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست؟
نقش غلط مبین که همان لوح ساده است!
سلام من نمی دونم چرا هر جا می رم سر و کله این شمن پیدا میشه ؟
ابله جان .وبلاگ دیگران جای دعواهای خانوادگی و ناموسی نیست ...
ساده ؟؟؟؟؟
راه راه قشنگتره.
من هیچ وقت بلد نبودم ساده فکر کنم اگه کسی بلده بهم یاد بده
ساده بگم ساده بگم دهاتی ام
اهل همین نزدیکیا
پای آن کاج بلند !!
من بدجور ،سادگی رو دوست دارم.همون صافی و یه رنگی و....
ساده گی اونجوری که تو میگی خیلی دوست داشتنیه مثل افتادن سیبه در آب.همیشه شاد باشی و ساده!